خانه عناوین مطالب تماس با من

تنها یک بار زندگی میکنم

تنها یک بار زندگی میکنم

روزانه‌ها

همه
  • مستند بچه ها ( babies ) چیزی که این مستند رو جالب کرده سبک زندگی و بزرگ شدن بچه ها توی جاهای مختلف دنیاست ، اینکه مثلن یکی توی امریکا بچش رو زیر دوش می
  • شیوه ای جالب و ابتکاری در آبیاری گیاهان در اثر تابش خورشید آب درون بطری اول بخار شده و در حرکت به بالا و برخورد به بطری دوم میعان صورت گرفته و آب بخار شده دوباره به آب
  • مورد کاربرد داستان و فیلم در زندگی حرفه‌ای
  • کتاب گویا شبکه رادیویی فرهنگ
  • گاه یک کوه به یک کاه به هم میریزد... هرکس که کاری می کند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانی است که کاری نمی کنند...
  • به یاد داشته باش من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من خودم را از خودم ساخته‌ام...

پیوندها

  • باید کاری کرد
  • ته مانده‌ی حرف‌های دلم
  • وب نوشته‌های یک جراح

دسته‌ها

  • عکاسی 2
  • عکس 1
  • کامپیوتر 1

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • نه شاپرک بودن و نه مورچه
  • سارینا
  • دلم که میگیرد گلویم هم با بغض میگیرد
  • خورشید من
  • اگه یهو هاردمو فرمت کردم چیکار کنم؟
  • نمایشگاه آثار هنری
  • هیچکس مثل من...
  • مثل خودش نمیشه
  • پشه‌ی زبان بسته
  • مورچه

بایگانی

  • فروردین 1392 2
  • اسفند 1391 1
  • دی 1391 1
  • مرداد 1391 1
  • بهمن 1390 1
  • آبان 1390 1
  • مهر 1390 2
  • شهریور 1390 1

آمار : 130135 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • نه شاپرک بودن و نه مورچه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 16:43
    خیره شده بودم به آسمون و لذت می بردم که یهو چشمم به حشراتی افتاد که پرواز میکردن اول فکر کردم که شاپرک هستن بعد یکیشون نشست رو زمین رفتم جلو نگاش کردم این بار فکر کردم که مورچه ی بال دار هست به نظرم خیلی خیلی قشنگ هستن اومدم تو اتاقم و تو اینترنت جستجو کردم فهمیدم که اینا نه شاپرک بودن و نه مورچه،موریانه بودن که بعد...
  • سارینا شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 18:43
    تازه به دنیا اومده وقتی بهش نگاه میکنم واقعا برام جالبه که بدونم الان داره به چی فکر میکنه چرا میخنده به چی میخنده نمیدونم اصلا فکرم میکنه یا نه ولی میدونم که اونم یه روزی بزرگ میشه اون هست و ارزش هاش ارزش هایی که جامعه بهش تحمیل کرده خانواده ، دوستان، اطرافیان، بزرگترها، مردم شهر و ... این ارزش های تعریف شده ی یه...
  • دلم که میگیرد گلویم هم با بغض میگیرد دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 22:36
    دلم که میگیرد گلویم هم با بغض میگیرد آغوش میخواهد آغوش کسانی که آرامش را ارمغان دارند آغوش پدر؛ که خیلی کمیاب است دیوانه کنندست و من هیچ کجا تجربه‌اش نکرده‌ام آغوش مادر؛ که باور نکردنیست به وسعت آسمان است انگار که آدم را فرشته میکند و آغوش عشق؛ که نمیدانم چگونه توصیفش کنم مثل کمبودیست که تمام عمر دنبالش میگشتم و حالا...
  • خورشید من چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 00:12
    به یاد می اورم چشمانت را وقتی نگاهم میکنی قدرت بیانش را ندارم اما میدانم،میدانم که چشمان تو وسعت آسمان را دارد. نگاهم که میکنی مثل پرنده ای میمانم که که در بی کران آسمان بال میزند تا به خورشید برسد تا خود را در گرمای آتشین خورشید بسوزاند،با خورشید یکی شود وبتواند نور باشد روشن کند گرما بخشد انرژی باشد. به من نگاه کن...
  • اگه یهو هاردمو فرمت کردم چیکار کنم؟ پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 02:01
    چند روز پیش بخاطر یه اشتباه کل اطلاعات هاردمو از دست دادم. کلی برنامه recovery از سایت های مختلف دانلود کردم که ازشون تعرف شده بود عالی هستنو... ولی هرکدوم مشکلاتی داشتن مثلا یکیش فقط بعضی از اطلاعات رو برگردوند یا یکی دیگش اینقدر کند بود که یه شب تا صبح کامپیوترو روشن گذاشتم آخرشم error داد. تا اینکه بلاخره یه...
  • نمایشگاه آثار هنری سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 23:34
    امروز رفتم نمایشگاه آثار هنری شیراز Shiraz art expo که بیشتر آثار تابلوهای نقاشی بود و بین اونها یه چندتایی هم تابلو عکس دیده میشد.این پایین چند تا از تابلوهایی که ازشون خوشم اومد رو گذاشتم: عکاسی: یادگاری نقاشی: درخت خرمالو مادر بزرگ...
  • هیچکس مثل من... پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1390 23:53
    هیچوقت نتونستم از بین اطرافیان آشنایان دوستان واقعا کسی رو پیدا کنم که مثل خودم باشه نمیدونم چرا؟من از چیزایی خوشم میاد که بقیه اصلا یه لحظه هم بهش فکر نمیکنن بخاطر همین هیچوقت نتونستم یه دوست یه همراه که مثل خودم باشه پیدا کنم.نمیگم یه هچین آدمی نیست هست ولی در کنار من نیست... ------- برای نمونه یه موضوعی که با...
  • مثل خودش نمیشه یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 20:56
    نمیدنم چرا هرچی از این گل زیبا عکس میگیرم به زیبایی اون چیزی که با چشم میبینم نمیشه؟ (خب معلومه عکاسش خوب نیست!) شما میدونید اسم این گل چیه؟
  • پشه‌ی زبان بسته سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 21:25
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 تابستون بود داشتم برای کنکور میخوندم.اصولا درس خوندن کار سختی هست اگر توی گرمای تابستون باشه اونم با استرس کنکور دیگه بدتر،آخه این آخرین فرصتم بود اگر قبول نمی‌شدم باید میرفتم سربازی.حالا حین در خوندن پشه و مورچه و جانور ریز ناشناخته‌ی دیگه هی بیان...
  • مورچه دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 19:37
    سلام این اولین عکسیه که توی وبلاگم میگذارم همچنین اولین پست. این عکس رو توی حیات خونمون گرفتم! خواهش میکنم نظر بدین(زشته،قشنگه،بی‌معنیه و....)!